English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6075 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
corporate U بصورت شرکت درامده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
capital stock U عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
Other Matches
succubus U جن یا دیو مادهای که بصورت زن درامده وبامردان همخواب میشود
corporately U بصورت شرکت
update U به روز درامده
outed U از زیرچاپ درامده
updates U به روز درامده
out- U از زیرچاپ درامده
pin feather U پرتازه درامده
updated U به روز درامده
out U از زیرچاپ درامده
vibrant U به تپش درامده
spent U از پا درامده کوفته
impassioned U به جنبش درامده
wrought U به شکل درامده
shaped U بشکل درامده
orinasal U از دهان و بینی درامده
extatic U بوجد درامده وجداور
enteringthe room he silmed U باطاق درامده لبخندزد
dislocated U جابجاشده ازمفصل درامده
lycanthrope U ادمی که بشکل گرگ درامده باشد
out of pocket expenses U هزینهای که از جیب شخص درامده باشد
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
knight hospitaller U کسیک که درسلکهای راهبهای نظامی که درسال .....گردیده درامده باشد
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
picker U دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
turbostarter U استارتر موتوراصلی که توسط توربینی میچرخد که خودتوسط خروج گاز به حرکت درامده
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
real stagnation point U نقطهای که در ان سیال روی سطح جسم بحالت سکون درامده وازانجا جریان خطی شروع میشود
turbopump U پمشی که توسط توربینی که بوسیله گازهای حاصل ازسوختن سوختهای راکت به چرخش درامده به حرکت درمی اید
terrtorialize U محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
cam ring U رینوی داخل پوسته موتور که توسط میل لنگ به چرخش درامده و باز و بسته شدن سوپاپها را کنترل میکند
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
saddle bag U خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke U پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
peach design U نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
body corporate U شرکت شرکت سهامی
business group U شرکت سهامی [شرکت]
vitrify U بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design U طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
pomegrenate design U طرح گل اناری [این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
peacock U طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
as <conj.> <prep.> U بصورت
in human shape U بصورت یا
in outward show U بصورت فاهر
integrally U بصورت عددصحیح
toothily U بصورت مضرس
briefly <adv.> U بصورت خلاصه
compendiously <adv.> U بصورت خلاصه
curtly <adv.> U بصورت خلاصه
briefly <adv.> U بصورت کوتاه
compendiously <adv.> U بصورت کوتاه
in his own similitude U بصورت خودش
in the f. U بصورت جسمانی
in a topic form U بصورت عنوان
in black and white <idiom> U بصورت نوشتار
carbonation U بصورت کربنات
bulk U بصورت عمده
on consignment U بصورت امانی
periodically U بصورت دورهای
manually U بصورت دستی
simoltaneously U بصورت همزبان
particulate U بصورت ذره
Outwardly . on the face of it. U بصورت ظاهر
nominally U بصورت فاهر
twist U تاب نخ [بصورت اس یا زد]
autonomously U بصورت خودگردان
curtly <adv.> U بصورت کوتاه
falsely <adv.> U بصورت غلط
as a result of a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
properly <adv.> U بصورت صحیح
justly <adv.> U بصورت صحیح
duly <adv.> U بصورت صحیح
correctly <adv.> U بصورت صحیح
by a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
by mistake <adv.> U بصورت اشتباه
neatly <adv.> U بصورت صحیح
tidily <adv.> U بصورت صحیح
by a mistake <adv.> U بصورت غلط
rightly <adv.> U بصورت صحیح
by accident <adv.> U بصورت اشتباه
faultily <adv.> U بصورت غلط
incorrectly <adv.> U بصورت غلط
phonily <adv.> U بصورت غلط
spuriously <adv.> U بصورت اشتباه
wrongly <adv.> U بصورت اشتباه
phonily <adv.> U بصورت اشتباه
incorrectly <adv.> U بصورت اشتباه
wrongly <adv.> U بصورت غلط
faultily <adv.> U بصورت اشتباه
falsely <adv.> U بصورت اشتباه
unintentionally <adv.> U بصورت اشتباه
inadvertently <adv.> U بصورت اشتباه
orderly <adv.> U بصورت صحیح
as a result of a mistake <adv.> U بصورت غلط
curtly <adv.> U بصورت اجمالی
compendiously <adv.> U بصورت اجمالی
briefly <adv.> U بصورت اجمالی
orderly <adv.> U بصورت مرتب
inadvertently <adv.> U بصورت غلط
duly <adv.> U بصورت منظم
by accident <adv.> U بصورت غلط
neatly <adv.> U بصورت منظم
tidily <adv.> U بصورت منظم
orderly <adv.> U بصورت منظم
by mistake <adv.> U بصورت غلط
unintentionally <adv.> U بصورت غلط
rightfully <adv.> U بصورت صحیح
aright <adv.> U بصورت صحیح
duly <adv.> U بصورت مرتب
neatly <adv.> U بصورت مرتب
tidily <adv.> U بصورت مرتب
spuriously <adv.> U بصورت غلط
consociation U شرکت
EIS U ول شرکت
association U شرکت
participation U شرکت
fellowsh U شرکت
associations U شرکت
house U شرکت
businesses U شرکت
business U شرکت
cahoot U شرکت
housed U شرکت
houses U شرکت
firm U شرکت
company U شرکت
partnership U شرکت
partnerships U شرکت
concern U شرکت
enterprises U شرکت
firmer U شرکت
firmest U شرکت
firms U شرکت
contribution U شرکت
incorporation U شرکت
companies U شرکت
enterprise U شرکت
contributions U شرکت
hand U شرکت
concerns U شرکت
corporations U شرکت
handing U شرکت
corporation U شرکت
liquidized U بصورت مایع دراوردن
romances U بصورت تخیلی در اوردن
miniaturizes U بصورت مینیاتوردر اوردن
liquidised U بصورت مایع دراوردن
dramatization U بصورت نمایش در اوردن
liquidizes U بصورت مایع دراوردن
deferred payment U پرداخت بصورت یوزانس
miniaturize U بصورت مینیاتوردر اوردن
femalize U بصورت مونث دراوردن
miniaturising U بصورت مینیاتوردر اوردن
miniaturises U بصورت مینیاتوردر اوردن
liquidizing U بصورت مایع دراوردن
miniaturised U بصورت مینیاتوردر اوردن
Americanizes U بصورت امریکایی دراوردن
fictionize U بصورت داستان دراوردن
liquidize U بصورت مایع دراوردن
wisps U بصورت حلقه در اوردن
miniaturizing U بصورت مینیاتوردر اوردن
imperialize U بصورت امپراطوری دراوردن
regimentation U بصورت هنگ دراوردن
gasify U بصورت گاز دراوردن
Americanized U بصورت امریکایی دراوردن
Americanize U بصورت امریکایی دراوردن
Americanising U بصورت امریکایی دراوردن
formulize U بصورت فرمول دراوردن
Americanises U بصورت امریکایی دراوردن
formularize U بصورت فرمول دراوردن
story U بصورت داستان در اوردن
romance U بصورت تخیلی در اوردن
orchestrate U بصورت ارکست دراوردن
orchestrated U بصورت ارکست دراوردن
orchestrates U بصورت ارکست دراوردن
orchestrating U بصورت ارکست دراوردن
liquidising U بصورت مایع دراوردن
liquidises U بصورت مایع دراوردن
fictionize U بصورت افسانه دراوردن
Americanizing U بصورت امریکایی دراوردن
wisp U بصورت حلقه در اوردن
Americanised U بصورت امریکایی دراوردن
jogs U دویدن بصورت یورتمه
polarises U بصورت متضاد در اوردن
Recent search history Forum search
2مهرآسا
1pedal pamping
1They decided to buy the company outright.
1مدیرامورمالی شرکت
1rhodamine
1بدین وسیله از شما صمیمانه دعوت به عمل می آید، تا در برنامه ی که به مناسبت سپاس گذاری و قدر شناسی از مساعدت های مالی کشور جاپان، که از جانب اداره محلی بامیان برنامه ریزی گردیده است، شرکت ورزیده ممنون
1شرکت ما متحمل ضررو زیان مالی زیادی شده است
1واژه برزین برای تلفظ بهتر در انگلیسی بصورت Berzin نوشته شود یا Barzin?
1it exists as a series of acidic ,yellow to black macromolecules of unknown but high molecular weight
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com